آسمان آبی عرفان من چشمان توست
اختر تابنده ی کیهان من چشمان توست
در حضور چشم هایت عشق معنا می شود
اولین درس دبیرستان من چشمان توست
در بیابانی که خورشیدش قیامت می کند
سایبان ظهر تابستان من چشمان توست
در غزل وقتی که از آیینه صحبت می شود
بی گمان انگیزه ی پنهان من چشمان توست
من پر از هیچم پر از کفرم پر از شرکم ولی
نقطه های روشن ایمان من چشمان توست
در شبستانی که صد سودابه حیران من اند
جام راز آلوده ی چشمان من ، چشمان توس
باز می پرسی که دردت چیست؟ بنشین گوش کن!
درد من ، این درد بی درمان
تـــــــــبلیــــغات
بزرگـــان - بهترین چیز 
فــــلـــســـفی - اثـــر انـــگشت 
خــودمونی - خــــوبــی دیگران 
خــــدا - خـــود آرامــشـــی 
متن آهنگ-در امتداد شهر-امیر مسعود
سهراب سپهری - رفتن ، آمدن ، ماندن
عکس نوشته های خوشحالی - سری اول
